-
زنان سرزمین من
سهشنبه 11 اسفند 1394 13:29
خیلی وقت ها از تناقضی که در افکار و رفتارم هست رنج می کشم. شاید موضوع آنقدر هم پیچیده نباشد اما گاه آن چنان به دور خود طناب می پیچیم که دیگر باز کردنش داستانها خواهد داشت. یا آنرا با چاقویی یکهو می دری یا آنقدر خودت را خسته می کنی که میان گره ها گم میشوی . سخت هست یا نیست ، میدانم من جز دسته اول نیستم ...از تغییر...
-
حکایت دولت و فرزانگی
پنجشنبه 6 اسفند 1394 11:16
سالها پیش کتابی رو خوندم به نام " حکایت دولت و فرزانگی " نوشته مارک فیشر.با دوستی تصمیم گرفتیم با هم بخونیمش و خلاصه شو بنویسیم. این خلاصه رو تقدیم می کنم به شما دوستانِ جان! - همه رویدادهای زندگی ات آینه ای است که اندیشه هایت را بازمی تاباند. اگر به پذیرش این توهم گسترده که عوامل بیرونی، زندگیت را تعیین می...
-
لیست علاقه مندی ها
چهارشنبه 5 اسفند 1394 13:11
دوست دارم ببینم چه چیزی را دوست دارم؟؟؟؟ اصلا من به چه چیزی شدیدا علاقه دارم؟؟؟ این سوالی که با گذشت 26 سال زندگی همچنان جوابی براش پیدا نکردم؟ من نقاشی رو دوست دارم، واقعا دوستش دارم.. وقتی قلمو رو دست میگیرم تمام غصه هام فراموش میشه... تمام و کمال به نقاشیم فکر میکنم. به وبلاگ گردی و وبلاگ خوانی و نوشتن هم خیلی...
-
مردهای بی احساس
یکشنبه 26 مهر 1394 09:32
خیلی چیزها ، حتی شوخیش هم خطرناکه !! این ربطی به ظرفیت آدما نداره. برای من همیشه سوال بوده و هست که چه جوریه که صحبت کردن و یا در حقیقت شوخی کردن در مورد بعضی مسائل برای مردها مشکلی نداره اما از زبان یک زن مشکل دار!!!؟؟؟ اصن از اینکه بخوام دیواربکشم بین زن ها و مردها و هر چیزی رو بخوام جنسیتی بهش نگاه کنم خوشم نمیاد!...
-
مجاب نمیشم !!
شنبه 19 اردیبهشت 1394 14:23
می خوام یک سوال بپرسم، آیا شما فکر میکنید پوشش یک آدم نمودی از شخصیت و باورهای اون شخصه؟ این که یک آدم هنگام رانندگی بخواد توجه ای نکنه به اینکه روسریش از سرش افتاده یا نه ، فریاد کشیدن مدل فکریشه؟؟ توی وبلاگ عمو سیبیلو داشتم مطلبی رو می خوندم در این رابطه. شخصاً اعتقادم اینه که توی شرایط متفاوت واکنش ها هم متفاوته!!...
-
تاریخچه آشنایی با صنعت وبلاگ گردی و وبلاگ نویسی
پنجشنبه 27 فروردین 1394 09:57
از اسفند 92 که رفتم سر کار ، وقتای آزادمو میرفتم وبلاگ گردی.. و اونجا با وبلاگ های گولو،عمو سیبیلو ، ترنم و بعدشم افروز آشنا شدم... تقریبا هر روز بهشون سر می زدم.. خیلی وقتا انرژی مثبت گرفتم از نوشته هاشون ... مرسی ازشون.. زیاد کامنت نمی نوشتم واسشون ... ولی کاملا خاموشم نبودم الان که میبینید علاقم به وبلاگ نویسی زیاد...
-
با نام خدا شروع میکنم
چهارشنبه 26 فروردین 1394 19:43
خیلی وقته که وبلاگ می خونم! یعنی همش یک ساله! ولی تا حالا سعی نکردم وبلاگ بنویسم.. میدونم چیز زیادی رو از دست ندادم، اما به نظرم حس خوبی باشه که یه عده آدم که اصلا نمیشناسنت ، بدون هیچ تصویر ذهنی از مدل و شخصیتت نظراتشون رو راجع به نوشته هات بیان کنن. باید تجربه خوبی باشه! با نام خدا شروع می کنم